کد مطلب:106464 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

خطبه 079-نکوهش زنان











[صفحه 480]

از خطبه های آن امام (ع) است كه پس از جنگ جمل در بدگویی از زنها ایراد فرموده اند ای مردم بدانید كه زنها از نظر ایمان بهره و نصیب، و خرد، دارای نقصند. دلیل نقص ایمانشان معاف بودن آنها از نماز و روزه به هنگام عادت ماهانه آنهاست و دلیل نقص خردشان این است كه شهادت دو زن ارزش شهادت یك مرد را دارد و دلیل بهره كم آنها این است كه میراثشان نصف میراث یك مرد است. از زنان بد دوری گزینید و از خوبشان برحذر باشید در كارهای مشروع و معروف از آنها فرمان نبرید، تا در انجام كار منكر از شما انتظاری نداشته باشند. پس از جنگ جمل كه هلاكت جمع فراوانی از مسلمین را در پی داشت و از تصمیم و اراده یك زن (عایشه) به وجود آمده بود. امام (ع) مردم را متوجه نقص زنان و اموری كه موجب آن می شود كرده، از سه جهت زنها را دارای نقص و به شرح زیر معرفی كرده اند. 1- نقص ایمان: دلیل كمبود ایمان آنها را، دوری از نماز و روزه به هنگام حیضشان دانسته اند. بدیهی است كه نماز و روزه از كمال ایمان و نوعی ریاضت معنوی است، دوری زنان از این ریاضت به هنگام عادت ماهیانه موجب نقص ایمانشان می شود. شریعت بدین جهت از آنها در انجام این دو نوع عبادت رفع تكلیف

كرده است كه در حال ناپاكی هستند و شایسته نیست ناپاكان فرا روی حضرت سبحان به عبادت بایستند. بعلاوه روزه نگرفتن زنها وجه عقلی دیگری نیز دارد و آن ضعف مفرطی است كه در اثر خونریزی در آنها پدید می آید. مضافا بر اینها اسرار شریعت ظریفتر از آن است كه خرد انسانها بدان دست یابد. بهر حال در ایام حیض، زنها نباید نماز بخوانند و روزه بگیرند، این دلیل كمبود ایمان آنهاست. 2- نقص بهره و نصیب: امام (ع) به كمبود سهم ارث زنها اشاره فرموده است. میراثی كه زنها می برند نصف میراث مردهاست، چنان كه خداوند متعال در این باره می فرماید: یوصیكم الله فی اولادكم للذكر مثل حظ الانثیین. شاید علت این كه مردان میراث بیشتری می برند وجوب نفقه ای است كه از زن و فرزند بر عهده دارند ولی زنها نفقه ای بر ذمه ندارند، و خود واجب النفقه شوهرانشان كه سرپرستی آنها را دارند، و در حقیقت مثل خدمتگزاری برای آنها به حساب می آیند، می باشند. 3- نقص عقل دارند: دلیل نقصان عقل زنها دو چیز است: اول علت درونی و داخلی: و آن كمبود استعداد، به لحاظ سرشت و خلقتی است، كه زنها بران آفریده شده اند و همان كم استعدادی موجب می شود كه نقصان عقل داشته باشند، بر خلاف مردها كه

زمینه بیشتری برای شكوفایی عقل دارند. حق تعالی به همین حقیقت اشاره كرده می فرماید: فرجل و امراتان ممن ترضون من الشهداء ان تضل احدیها فتذكر احدیهما لاخری. این آیه شریفه دلیل ضعف قوه ذاكره زنهاست كه دلالت بر فراموش كاری آنها می كند. به همین دلیل است كه خداوند شهادت دو زن را به منزله شهادت یك مرد قرار داده است. دوم علت بیرونی: و آن معاشرت كم آنها با اندیشمندان و عقلاست. با ریاضت قوای حیوانی خود را تضعیف نمی كنند تا قوانین عقل را در تنظیم كار معاش و معاد به همراه داشته باشند. بدین جهت است كه حكم قوای حیوانی در آنها بر حكم قوای عقلانی شان غلبه دارد، و زنها رقیق القلب، گریان، حسود، لجوج، گناهكار، زاری كننده، وقیح، دروغگو و مكارترند بیشتر فریب می خورند و امور جزئی را فراوان پیگیری می كنند. چون زنان دارای صفات فوق هستند، حكمت الهی اقتضا كرده است كه برای آنها سرپرست مدبر بگمارد تا امر زندگی آنها را سامان بدهد. و لذا فرموده است: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم. بدلیل همین مكر پذیری و كم خردی و دارا بودن نیروی شهوانی، پوشش بدن و حجاب برای زنها واجب شده است. قوله علیه السلام: فا

تقوا شرار النسا و كونوا من خیار هن علی حذر پس از این كه امام (ع) جهات نقص زنها را بیان كرد و با توجه به این كه لازمه نقص ایجاد شر است به دوری گزیدن از آنها بدینسان دستور می دهد، كه: باید از زنهای بد ترسید، و از آنها هراسناك بود و به آنها نزدیك نشد. و از زنهای خوب هم پرهیز داشت. از كلام امام (ع) چنین فهمیده می شود كه معاشرت با زنهای خوب اشكال ندارد، در صورتی كه انسان بخواهد همسری داشته باشد، ناگزیر است زن خوبی كه امید خیر در وجودش باشد انتخاب كند، ولی در هر حال باید فاصله خود را از نظر مدیریت خانه، و بر خورد زندگی حفظ كرده مواظب باشد كه به دام خواسته های بیجای او گرفتار نیاید. چه زن خوب در مقایسه با زن بد، خوب است نه بطور مطلق، بنابراین در امور مجاز و معروف اطاعت زن را نكند، تا در منكرات به او طمع نبندد و مرد را به گناهكاری دچار نسازد. یعنی نباید هر چه زن خواست و دستور داد، هر چند از نظر شرع اشكالی نداشته باشد بلكه مستحب هم باشد انجام داد و در اكرام و احسان زن زیاده روی كرد زیرا همین طاعت و فرمانبری در امور صواب و معروف بتدریج انسان را به مشورت با وی در امور غیر مجاز وا می دارد. همواره مرد باید تسلط خود بر زن

را حفظ كند، اگر كار نیكی را انجام می دهد به این دلیل باشد كه كارنیكی است، نه چون همسرش دستور داده است انجام می دهد. زیادی اكرام زنان خود نوعی شهوت پرستی و دخول در شر می باشد. اكرام زیاد باعث می شود كه او جرئت پیدا كند. و از مرد بخواهد به گشت و گذار بپردازند. زیور و تجملات خود را به رخ دیگران بكشد و... در این صورت است كه عقل مرد مغلوب شهوات زن می شود. مثل مشهور است كه عربها می گویند، به بنده ات پاچه گوسفند مده كه به ران گوسفند طمع می بندد. از رسول گرامی اسلام (ص) روایت شده است كه روز عیدی خطبه خواند و به صفی كه زنها ایستاده بودند توجه كرده فرمود: ای جمعیت زنان، از روی صدق می گویم، بیشتر دوزخیان را دیدم كه زنها بودند. یكی از زنها پرسید، چرا چنین است؟ ای رسول خدا؟ پیامبر خدا فرمود: چون شما زیاد لعن و نفرین می كنید و نسبت به شوهرانتان ناسپاس هستید و بخشی از عمر خود را روزه نمی گیرید و نماز نمی خوانید. این حدیث رسول خدا (ص) هم بر نقص ایمانی زنان دلالت دارد و نیز تاییدی است بر فرموده امام (ع) كه از زنان بد بترسید و از خوب آنها بر حذر باشید.


صفحه 480.